b2news
وضعيت باتري است که به شما آنلاينشرح خبر:
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، سعید محمدزاده عصر امروز در حاشیه بازدید از محور شیراز – اصفهان از بهرهبرداری از آزادراه شیراز – اصفهان در سال 97 خبر داد و گفت: با بهرهبرداری از این طرح، محور 470 کیلومتری شیراز - اصفهان 224 کیلومتر کاهش میباید.
وی با اشاره به اینکه مدت طی کردن مسیر شیراز - اصفهان با چهارخطه شدن این محور دو ساعت کاهش میباید و با اجرایی شدن این طرح نقطهعطفی در اقتصاد استان فارس به وجود میآید، افزود: برای اجرای این طرح بیش از یکهزار و 200 میلیارد تومان اعتبار پیشبینی شده است که با اختصاص کامل آن تا 22 بهمنماه سال آینده و یا در سال 1397 به پایان میرسد.
معاون وزیر راه و شهرسازی خاطرنشان کرد: در اجرای طرح آزادراه شیراز - اصفهان یکهزار و 200 دستگاه ماشینآلات، 54 کیلومتر مسیر روسازی بتن و 156 کیلومتر روسازی آسفالت و نیز 20 پارکینگ برگشت و 19 پارکینگ رفت به کار برده شده است.
استاندار فارس نیز در ادامه این بازدید اظهار داشت: این طرح در سال 1388 زیر 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته و با تلاشهای انجامشده تا پایان سال جاری این رقم به 60 درصد افزایش مییابد.
محمدعلی افشانی تصریح کرد: رئیس جمهور در سفر اخیر خود به استان فارس خواستار تسریع در به پایان رسیدن این طرح شد که با برپایی جلسههای متعدد 600 میلیارد تومان به این طرح اختصاص یافت و اگر نیاز به بودجه بیشتری باشد اقدام خواهد شد.
در ادامه رئیس کمیسیون عمرانی مجلس شورای اسلامی نیز در این بازدید گفت: هزینه طرحهای عمرانی متناسب با وضعیت مالی دولت نیست و باید بهگونهای برنامهریزی شود تا بخشهای خصوصی همکاری داشته باشند.
شرح خبر:
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، شهرام دبیری امشب در آئین افتتاحیه بازارچه صنایع دستی تبریز برپایی چنین نمایشگاهی را اقدامی موثر در راستای نمایش آثار استان دانست و گفت: در جهت حمایت از هنرمندان استان تلاش خواهیم کرد این بازارچه به صورت دائمی برپا شود تا هنرمندان علاوه بر به نمایش گذاشتن آثار خود بتوانند در مسأله کارآفرینی نیز کمک کنند.
وی به هماهنگی با آژانسهای گردشگری برای حضور تمام اقشار مردمی از این بازارچه اشاره کرد و افزود: علاوه بر داخل استان باید گردشگران خارجی و داخلی نیز از وجود چنین بازارچه در تبریز اطلاع داشته باشند.
رئیس شورای اسلامی شهر تبریز با بیان اینکه سیاستگذاری شورای شهر تبریز نیز در راستای ترویج صنایع دستی و جذب توریست است، گفت: برای سال آینده بودجهای برای میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان اختصاص خواهیم داد، چراکه هر هزینهای که به این بخش تعلق گیرد سرمایهگذاری عظیم خواهد بود.
وی با اشاره به اینکه صنعت توریسم، سومین صنعت بزرگ دنیا است، افزود: علاوه بر اینکه مردم کل جهان با آثار فاخر و ارزشمند استان آشنا میشوند و همچنین گردشگر زیادی جذب استان شده و با هر خرید تاثیر در اقتصاد کشور خواهد داشت.
انتشار خبر جدید:دلجویی مسئولان با خانواده شهید خزایی/ اخلاص و شهادت طلبی مهمترین ویژگی شهید محسن خزا
شرح خبر:
به گزارش خبرگزاری فارس از زاهدان، بهدنبال شهادت شهید رسانهای مدافع حرم محسن خزایی، تعدادی از مسئولان با خانواده وی دیدار و از آنها دلجویی کردند.
آیتالله عباسعلی سلیمانی نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان در این دیدار اظهار کرد: شهادت راه مردان خدا است و ایشان برای هدف مقدسی به شهادت رسیدهاند که بسیار ارزشمند است.
اخلاص، شهادت طلبی مهمترین ویژگی شهید خزایی بود
مدیرکل تبلیغات اسلامی سیستان و بلوچستان در این دیدار با حضور در منزل مادر شهید گفت: اخلاص، شهادت طلبی از مهمترین ویژگیهای بارز شهید محسن خزایی بود که به آرزوی دیرینهاش رسید.
حجت الاسلام والمسلمین عیسی بزمانی گفت: مدافعان حرمی که در منطقه هستند به نیکی از این شهید بزرگوار یاد میکنند.
به گزارش فارس؛ محسن خزایی 15 آذر سال 51 در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد، او در سال 74 بهعنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صداو سیما آغاز کرد و سال 80 تا 82 فرمانده پایگاه بسیج شهید برخوردار بود و بهخاطر شور و نشاط خاصی که در برنامههای جوان ایجاد میکرد و با جوانان ارتباط زیادی داشت که در سال 83 مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.
شهید محسن خزایی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان در سال 87 بهعنوان مدیرخبر گیلان معرفی شد و پس از فعالیتهای تخصصی و حرفهای خبر عشق دفاع از حرم او را به سوریه کشاند.
او در سوریه بعد از هر گزارش خبری خود، در بین رزمندگان مقاومت به مداحی اهلبیت(ع) میپرداخت.
شرح خبر:
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس؛ جمعی از محققان، اساتید و تاریخدانان ایرانی در نامهای به رییس مجلس درباره آسیبهای ناشی از تشکیل فراکسیونهای قومی و زبانی هشدار دادند و خواستار رسیدگی شدند.
متن نامه به شرح ذیل است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
رییس محترم مجلس شورای اسلامی ایران
جناب آقای دکتر علی لاریجانی دامت توفیقاته
اینجانبان امضاء کنندگان ذیل، گروهی از جامعه پژوهشگران تاریخ و تاریخدانان ایرانی هستیم که در واکنش به اخبار رسیده، مبنی بر ارائهی طرح تأسیس «فراکسیون ترک زبانان» در مجلس محترم شورای اسلامی و شنیدن زمزمهی تشکیل فراکسیونهای مشابه، نظر آن عالیجناب را به آسیبها و صدماتی که اجرایی شدن این ایده به اساس وحدت ملی کشور میتواند زد و امکان بروز خطر تضعیف همگرایی ملی و ایجاد حس واگرایی مابین اقوام و هویتهای قومی ایرانی، ناشی از متحقق شدن این برنامه جلب مینماییم.
ریاست محترم
ما دغدغهها و نیازهای نهادین فرهنگی، رفاهی، اقتصادی و سیاسی تمامی اهالی شریف ایران را به رسمیت و محترم شناخته و خواهان تلاش و برنامهریزی مسئولان مربوطه با همراهی آحاد مردم، در پاسخگویی عملی و اجرایی نمودن طرحها برای رفع محرومیتها و تحقق خواستها و حقوق فطری تمامی ابناء ملت در جای جای این سرزمین مشترک هستیم، اما تقسیم بندی مجلس شورای اسلامی را به دستهبندیهای قومی، در نهایت اقدامی واگرایانه در جهت سست نمودن اتصال حلقههای زنجیر هویت ایرانی و بستر ساز واگرایی ملی از پیکرهی ایران بزرگ و متحد میدانیم.
معتقدیم که ضروریست تا از چهرهی جای جای کشور، تا اعلاء درجهی امکان و بر حسب ضرورت،رفع محرومیت شده و بستر آمادهای برای گام برداشتن در مسیر توسعهی هماهنگ و همهجانبه و بیتبعیض و درونزاد تمامی سرزمین ایران معطوف به امکانات و توانمندیها و نیازها و ضرورتهای منطقهای، فراهم آید، لیکن تقسیم نمایندگان ملی را در واحدهای منشعب قومی و زبانی در پیکرهی مجلس، به زیان تثبیت و تقویت و تداوم وحدت ملی ایران میشماریم.
ما بر این باوریم که همچنان مطابق اصل 84 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، هر نماینده به علاوه وکالت از جانب مردمان حوزهی انتخابیهی خود وکیل عام تمامی مردم ایران نیز هست و میبایست نسبت به وجود هر نوع نارسایی و محرومیت در سراسر کشور احساس مسئولیت و پیگیری داشته باشد و در مورد سرنوشت مشترک اهالی ایران دارای مسئولیت مشترک با تمامی نمایندگان محترم مجلس است.
اجرایی شدن این طرح، ضرورتا موجب واگرایی اعضاء فراکسیونهای قومی از وضعیت زندگی مادی و معنوی سایر نقاط خارج از حوزهی قومی و زبانی آنان خواهد شد و عملا میدان رقابتی برای پیشبرد برنامههای متنوعهی توسعه و رفاه در واحدهای منفصله از یکدیگر خواهد گردید.
درونمایهی جوهری اینگونه طرحها، وانهادن وضعیت عمومی کشور و رقابت بر سر سهمخواهیهای هرچه بیشتر منابع و امکانات و تأسیسات نه به نسبت نیاز و محرومیت، بلکه بر اساس برتری شمار نمایندگان هر فراکسیون قومیست که طبیعتا موجد تبعیض و نارضایتی هرچه بیشتر خواهد بود. در چنین وضعیتی، پیوند همگرایانهی ملی، به رقابت واگرایانهی قومی مبدل گردیده و زمینهی احساس ناپیوستگی فرهنگی و سیاسی مابین نواحی مختلف مملکت فراهم خواهد شد.
ریاست محترم، هیئت رئیسه گرامی و نمایندگان عالیقدر
از نظر اینجانبان با نگاهی تاریخنگرانه که بافتار چند لایه و رنگارنگ فرهنگی ایران زمین و غنای هویتی آن را مطالعه میکنیم و به خوبی میدانیم که همسانسازی آمرانه و نادیده گرفتن تنوع زبان و فرهنگ و رفتار اجتماعی مردمان ایران و الزامات پبوسته به آن نیز، نافی حقوق فطری انسانها و زمینهساز بروز بحرانهاست و دقت نظر و توجه به این حقوق و نیازها ضروریست، در عین حال اعتقاد راسخ داریم که عرصهی مجلس میبایست صحنهی تلاش در جهت پر کردن شکافهای ناشی از تفاوتهای آشکار در سطح معیشت و در زمینهی توسعهی نامتوازن بخشهای گوناگون کشور باشد و فارغ از تعصبات منطقهای، توجه نمایندگان محترم در عرصهی داخلی معطوف به سیاستگزاری در جهت کاستن هرچه بیشتر فاصلهها در آموزش، اشتغال، رفاه، توسعه وتقویت فرهنگی و محو بسترهای فساد و بحرانهای اجتماعی در اولویتهای مناطق محرومتر باشد تا هرچه بیشتر علل و دلایل نارضایتی از میان برداشته و مفهوم وحدت و همگرایی ملی، به سمت و سوی استحکام هرچه بیشتر طی طریق نماید.ایجاد فراکسیون یا فراکسیونهای قومی منطقهای، عملا میدانی نابرابر برای رقابت گروههای زبانی و نژادی نابرابر در جهت گرفتن امتیاز هرچه بیشتر به نفع واحدهای خود خواهد بود و عملا به مفهوم واگرایی سیاسی و ملی رهسپر خواهد گردید و در این میان برنامههای ملی از اولویت و ضرورت خواهد افتاد و گروههای کوچکتر جمعیتی، همواره احساس غبن و نارضایتی خواهند داشت.
ریاست محترم، هیئت رئیسه معزز و نمایندگان گرامی مجلس شورای اسلامی
ما جمعی از جامعهی پژوهشگران تاریخ و تاریخدانان ایرانی که بخش قابل توجهی نیز از وابستگان و اهالی مناطق آذری زبان کشور را شامل میگردد، مصرانه از آن نمایندگان محترم تقاضامندیم دغدغههای ما و دیگر آحاد مردم شریف کشورمان، مبتنی بر تقویت همگرایی و پیوند ملی و علقههای میهنی را با عدم ایجاد زمینهها برای تقسیم سیاسی مجلس به دستههای قومی و منطقهای مبتنی بر تفاوتهای زبانی و نژادی و هویتی، تأمین نمایند.
جمعی از پژوهشگران تاریخ و جامعه تاریخدانان ایرانی
اسامی:
شرح خبر:
غلامرضا عباسی رئیس هیأت مدیره کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران در بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات در بازدید از غرفه باشگاه خبری فارس (توانا) گفت: افزایش دستمزد کارگران و درنظر گرفتن نظرات نماینده کارگران و کارفرمایان در اصلاحیه قانونکار از درخواستهای کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران است.
وی تأکید کرد: حداقل حقوق کارگری در ایران به هیچ وجه پاسخگوی معیشت خانواده نبوده و حتی این رقم پاسخگوی 8 روز زندگی نخواهد بود.
عباسی افزود: پایین بودن دستمزد کارگران از دغدغهها و معضلات جامعه کارگری بوده و باید به گونهای تنظیم شود که به واقعیتهای معیشتی نزدیک باشد.
وی دولت را محور اصلی در تعیین دستمزد معرفی کرده و گفت: با توجه به اینکه در شورای عالی کار، دولت در دو نقش کارفرمای بزرگ و حاکمیتی ظاهر میشود، بنابراین نظرات تعداد اندک نمایندگان کارگری در مصوبات شورای عالی کار اثرگذار نیست.
رئیس هیأت مدیره کانون عالی انجمنهای کارگران ایران، تشریح کرد: کمیتههای دستمزدی با توجه به وظیفه این کانون، همه ساله در سطح کشور ایجاد شده و بررسیهایی را براساس معیشت، تورم و دیگر مسائل جامعه کارگری انجام داده و نتایج نهایی پس از ارسال به دفتر مرکزی کانون عالی به شورای عالی کار ارسال میشود.
وی افزود: نتایج صورتگرفته باید به صورت سهجانبه یعنی توسط دولت، کارگر و کارفرما بررسی شده و تصمیمات نهایی اتخاذ شود، اما در این میان به دلیل فقدان صداقت کافی، نظرات جامعه کارگری به طور کامل اعمال نمیشود.
عباسی نقش حاکمیت دولت را در تصمیمگیریهای یکجانبه مؤثر دانست و گفت: دولت در بسیاری از تصمیمگیریها در خصوص جامعه کارگری به خصوص اصلاح قانون کار به صورت یکجانبه عمل کرده و این نارضایتی کارگران را در پی دارد.
وی جامعه کارگری را نجیبترین قشر جامعه دانست و افزود: اعتراض کارگران و تشکلهای رسمی کارگری در جهت تأمین معیشت اجتماعی بوده و تجربه نشان داده این قشر در صحنههای انقلاب و نظام از اولینها و پیشگامان هستند.
عباسی، اصلاح قانون کار را از دیگر موضوعات بسیار مهم در جامعه کارگری عنوان کرده و افزود: دولت برخلاف آنچه که در برنامه پنجم، مجلس را مکلف به اصلاح قانون کار با نظر شرکای سهجانبه و با مؤلفههای مشخص کرده بود، متأسفانه نظرات جامعه کارگری و حتی کارفرمایان را لحاظ نکرده و لایحه مورد نظر را به صورت یکجانبه تقدیم مجلس کرده است.
رئیس هیأت مدیره کانون عالی انجمنهای کارگران ایران تأکید کرد: با وجود همه اعتراضات، دولت هیچ توجهی نکرده و نظرات قشر کارگران را که همراه با خانوادههایشان بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، درنظر نگرفته است.
وی افزود: گوش شنوایی برای شنیدن دغدغهها و معضلات کارگران و نمایندگان جامعه کارگری وجود نداشته و کانون عالی به عنوان نماینده رسمی کارگران اعتراضی جدی دارد.
خبر داغ منتشر شد:برنامه اصولگرایان برای انتخابات به زودی اعلام میشود/ ساز و کار رسیدن به نامزد واحد
شرح خبر:
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، غلامعلی حداد عادل در حاشیه مجمع عمومی جمعیت رهپویان و در پاسخ به سوال خبرنگار فارس درباره برنامه اصولگرایان برای ائتلاف در انتخابات 96 اظهار داشت: در این زمینه کارهایی شده که انشاءالله به زودی اعلام میشود.
حداد عادل ادامه داد: اصولگرایان برای حضور هماهنگ و مبتنی بر وحدت در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری برنامه دارند که به زودی برنامه خود را اعلام میکنند. البته تاریخ دقیق آن مشخص نیست ولی ظرف روزهای آینده اعلام خواهد شد.
این فعال اصولگرا تاکید کرد: یک حرکتی توسط عدهای از خدمتگزاران انقلاب اسلامی برای حضور جدی در انتخابات صورت گرفته است.
تیتر خبر جدید:۸ بار ظریف را به «متن؛ حاشیه» دعوت کردهایم که نیامده است/ مقاومت مسئولان در برابر سوا
شرح خبر:
«وحید ایمانی» در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس گفت: مدیران روابط عمومی نهادها، سازمان و وزارتخانههایی که مسئولان آن به برنامههای تلویزیونی میآیند تلاش میکنند تا سؤالات خاصی از آنها پرسیده شود.
وی افزود: در برنامه متن و حاشیه به دنبال آن هستیم که ابهامات موجود در ذهن مردم را از مسئولان بپرسیم و میکوشیم از فضای کلیشهای غالب در برنامههای سیاسی تلویزیون خارج شویم.
ایمانی تصریح کرد: شعار برنامه متن و حاشیه آن است که مسئولان باید در این برنامه به سؤالات مردم به صورت شفاف پاسخ دهند.
مجری برنامه متن و حاشیه اظهار داشت: در مواجهه با مردم از آنها سؤالات و ابهامات و مشکلاتشان را در خصوص وزارتخانهها و سازمانها میپرسیم تا ایراد کار مسئولان مشخص شده و برخی اقدامات آنها نیز تقویت شود.
وی خاطرنشان کرد: وقتی خودمان دستگاهها، ارگانها، سازمان و وزارتخانههای ایرانی را نقد میکنیم جایی برای نقد کردن شبکههای بیگانه مانند بیبیسی، صدای آمریکا و من و تو نخواهد بود.
ایمانی گفت: البته برخی مسئولین کمی کم لطفی میکنند. مثلا تا به حال آقای محمدجواد ظریف را تاکنون 7 الی 8 بار به برنامه متن و حاشیه دعوت کردهایم که نیامده است.
وی افزود: هر مسئولی نسبت به هر سؤالی مخصوصا سؤالات چالشی از خود مقاومت به خرج میدهد.
مجری برنامه متن و حاشیه درباره علل اینکه برخی قسمتهای برنامههای متن و حاشیه مخاطب نیست، گفت: این امر را قبول دارم زیرا حتی برخی قسمتهای برنامه ما هم در اخبار پوشش داده نمیشود.
ایمانی ادامه داد: تلویزیون باید بپذیرد که دایره خطوط قرمز خود را بازتر کند و باید از تمامی مسئولان سؤال پرسیده شود.
شرح خبر:
جواد قراب در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، در خصوص درگذشت منصور پورحیدری اظهار داشت: او آنقدر وجودش برای ما گرم بود که نبودش را حس میکنم. پورحیدری همیشه شخصیتش را حفظ میکرد و یادم میآید او یک سال زودتر از من به تیم تاج آمد. او بر سر سفره پدرومادرش بزرگ شده بود و از کلاس خاصی برخوردار بود. شما دیدید در این مدت که پورحیدری در بستر بیماری بود، تیم چقدر لطمه خورد.
وی افزود: او مشکلات را جمع میکرد و اجازه نمیداد حاد شود و به هر طریقی که بود تیم را حفظ میکرد. 50 سال ماندن در یکجا شوخی نیست، هر مدیری که میآمد خواستار این بود که پورحیدری کنارش باشد. شما میدانید خیلی از افراد به این فوتبال میآیند و میروند، حتی ممکن است یک نفر از لحاظ فنی خیلی عالی باشد، ولی اینکه خودش را حفظ کند و اخلاق داشته باشد، مهمترین نکته است.
پیشکسوت باشگاه استقلال تأکید کرد: او از تیم ملی برای استقلال گذشت درحالی که این روزها هیچ مربی جرأت چنین کاری ندارد. الان اگر به یک مربی از باشگاهی حضور در کادر فنی تیم ملی را پیشنهاد بدهند، صبح اول صبح دم در فدراسیون میایستد، ولی پورحیدری این کار را برای استقلال کرد.
قراب در ادامه ضمن تأکید بر تعصبات پورحیدری گفت: خودم شاهد بودم که منصورخان یک کافیشاپ در میدان آرژانتین داشت که آن را به خدابیامرز احدی داد تا از استقلال نرود. حاضر بود از جیبش هزینه کند تا تیم حفظ شود. همه اینها فقط به خاطر عشق به استقلال بود. من فقط آرزو میکنم که هر فوتبالیستی از کنار پورحیدری یک چیزی کوچک یاد گرفته باشد. مطمئن باشید بعدها در باشگاه استقلال خلاء او حس میشود و شاید آقایان بگویند ما اجازه این کار را نمیدهیم و مشکلی به وجود نمیآید، ولی پورحیدری کسی بود که در نهایت دست بازیکن را میگرفت و او را به باشگاه میبرد و با او صحبت میکرد. به نظر شما کسی به جای پورحیدری پیدا میشود؟ من نمیگویم مجسمه همه را بسازید، اما چه میشد 6 ماه قبل از فوت او یک مراسم دو میلیونی برایش میگرفتند؟ نمیگویم کدام نهاد اینکار را انجام میداد، اما ای کاش زودتر به فکر او بودند.
پیشکسوت باشگاه استقلال درخصوص اینکه علی پروین مدعی شده بود به زودی نوبت همه میشود، گفت: اتفاقاً پروین همسن منصورخان است و من اعتقاد دارم همین حالا باید هوای پروین، جباری، کارگرجم و کلانیها را دانست. از تیم رویایی تاج، عزت جانملکی، حجازی، غلامحسین مظلومی و پورحیدری رفتند و از آن تیم من، روشن، عبداللهی، کارو حقوردیان و رضا عادلخانی ماندهایم. ما نیازی به مسائل مالی نداریم، فقط زمانی که در بستر بیماری افتادیم دیگر دعوت کردن به دردمان نمیخورد. البته جا دارد از وزیر محترم ورزش تشکر کنم که این بار محبت کرد و هزینههای پورحیدری را پرداخت کرد.
قراب با انتقاد از کسانی که بالای سر پورحیدری عکس میگرفتند، گفت: چرا دو سال پیش با او عکس نگرفتند؟ مگر آن زمان پورحیدری نبود؟ این پیشکسوتان نیاز به پول ندارند، بلکه نیاز به محبت دارند. چه اشکالی دارد فدراسیون و باشگاهها هوای پیشکسوتان را داشته باشند؟ همین حالا باید هوای علی جباری را داشته باشند که کلی گرفتاری دارد.
اخبار جدید را بخوانید :دو دشمن مشترک، یکی از عوامل وحدت میان لبنان و ایران است/ موضوع «نزار زکا» مشک
شرح خبر:
به گزارش گروه بینالمل خبرگزاری فارس، شبکه «المنار» اعلام کرد «محمد جواد ظریف» وزیر خارجه کشورمان که امشب (دوشنبه) وارد لبنان شده ، در کاخ «بعبدا» با «میشل عون» رئیسجمهور این کشور دیدار کرد .
ظریف در ابتدا از طرف خودش، «حسن روحانی» رئیسجمهوری ایران و نیز مردم ایران انتخاب عون را تبریک گفت و افزود لبنانیها با اراده مستقل خود موفق به کسب این دستاورد شدند و این یک دستاورد و پیروزی بزرگ برای تمام ملت لبنان است.
وی افزود: ما اطمینان کامل داریم که فرصت برای همکاری و ایجاد امنیت و ثبات در منطقه فراهم شده است.
ظریف گفت: محتوای سخنرانی عون دلیل بر عمق دیدگاه حکیمانه وی است.
وزیر خارجه ایران در ادامه افزود: من اطمینان دارم که زمینه برای افزایش و توسعه روابط سیاسی و اقتصادی لبنان و ایران فراهم شده است.
وی گفت: دو دشمن اساسی در کمین ایران و لبنان هستند: دشمن تکفیری و اسرائیل. این خود یک عامل وحدت میان ایران و لبنان است و موضوع مهمتر وجود روابط و منافع سیاسی و اقتصادی و تاریخی میان دو ملت است.
ظریف تصریح کرد: آنچه درباره «نزار زکا» اتفاق افتاد مشکلی میان ایران و لبنان به وجود نمیآورد بلکه این فقط یک مساله پیش آمده به دلیل مخالفت با قانون است .
آبان ماه سال گذشته بود که تبعه لبنانی- آمریکایی به نام «نزار زکا» به اتهام جاسوسی برای آمریکا در ایران بازداشت شد.
شرح خبر:
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران، شریف و شهید بهشتی طی نامهای از محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان خواستند تا با توجه به اهمیت آگاهی تودههای مردم ازعهدشکنیهای آمریکا در برجام و همچنین تلاشهای مزورانه و خباثتبار این کشور علیه کشورمان در منطقه و جهان متن کیفرخواست مفصلی که از عهدشکنی و تخلفات آمریکا آماده کرده را جهت آگاهی دقیقتر ملت ایران و سایر ملل آزادیخواه جهان از ذات پلید آمریکا منتشر کند.
در ابتدای این نامه خطاب به ظریف آمده است: ضمن عرض خسته نباشید احتراماً به استحضار میرساند مقام معظم رهبری در دیدار روز 12 آبانماه اعلام کردند جنابعالی در جلسه کمیسیون مشترک برجام کیفرخواست مفصلی از عهدشکنی و تخلفات آمریکا در موضوع برجام را قرائت نمودهاید.
در ادامه تاکید شده است: لذا با توجه به اهمیت آگاهی تودههای مردم از این مسئله و همچنین تلاشهای مزورانه و خباثتبار آمریکا علیه کشورمان در منطقه و جهان خواهشمند است متن کیفرخواست مذکور را جهت آگاهی دقیقتر ملت ایران و سایر ملل آزادیخواه جهان از ذات پلید آمریکا منتشر کنید.
شرح خبر:
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
رئیسجمهور در مراسم افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات رانت اطلاعات را بلایی برای کشور دانستند. اصل این موضوع درست اما آنچه ایشان وارونه کردند اینکه رانتهای اقتصادی که معمولا اصحاب قدرت به آْنان دسترسی دارند را مخفی و رانت اطلاعات را به حوزه اطلاعرسانی ارجاع دادند.
این که رسانه، اطلاعات غیرمحرمانهای را به هر طریق بدست آورند چه اشکالی (البته منهای روندهای قضایی در حال رسیدگی )دارد؟
از مدعیان شفافیت وراستگویی این گلایه بسیار عجیب است. علاوه بر این کسی که حافظ و صاحب اطلاعات است باید عرضه نگهداری ان را داشته باشد.
اما این رانت اطلاعات است که برخی وزرا روحانی را میلیاردر کرده است وگرنه یک کارمند چگونه میلیاردر میشود؟
اطلاعات مربوط به وامهای هلو، مزیت نسبی صادرات و واردات از کجا و به دست چه کسانی میرسد؟
در همین دولت رانت اطلاعات بندر آزادشدن جاسک از دولت به چه کسانی رسید و خریداران زمینهای جاسک قبل اعلام علنی آن چه کسانی بودند؟
اگر رسانه آن را اعلام کند از رانت اطلاعات استفاده کرده است؟
شرح خبر:
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، وبگاه شبکه خبری «سی.ان.ان» در مطلبی پیرامون «مشکلات فراروی رییس جمهور بعدی آمریکا» که قرار است هفته جاری انتخاب شود با اشاره به ستیز در عراق و سوریه، شعله ور شدن تنشهای قومیتی خاورمیانه، رهبر غیر قابل پیشبینی کره شمالی و توسعه زرادخانه اتمی این کشور، به چالش کشیدن آمریکا از سوی چین بابت دریای چین جنوبی و حضور موشکهای اتمی روسیه در مرزهای اعضای ناتو و مخالفت این کشور با رویکرد آمریکا در سوریه نوشت: رییس جمهور بعدی آمریکا با مجموعهای از رویدادهای غیرمترقبه و موارد مخربی مواجه میشود که البته برخی آنها قطعیت دارند .
«مارک دوبو ویتز» مدیر اندیشکده «دفاع از دموکراسیها» در این زمینه گفت: «من چالش زودرسی را پیش بینی میکنم .»
وی با نام بردن از «ایران به عنوان چالشی قوی» گفت: «دولت جدید آمریکا باید خود را برای مجموعهای از واکنشهای متناسب و نامتناسب آماده کند.»
بر این اساس، تحلیلگران دیگر البته چالشهای زودرس را از «آسیا و اروپا» پیشبینی کردند به طوریکه «ویکتور چا» مشاور ارشد «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل» گفت: «کره شمالی به یقین دولت بعدی آمریکا را به چالش میکشد.»
«جیمز کلپر» رییس آژانس اطلاعات ملی آمریکا نیز در ماه اکتبر سال جاری با اذعان به این مسئله گفت: «این معضل بسیار بدتر از هشت سال قبل است و مستلزم این است که دولت بعدی گامهای قاطعانه چون تحریم شرکتهای چینی که در تعامل با کره شمالی هستند و یا تغییر سیاست در زمینه دفاع موشکی را اتخاذ کند.»
«آرون دیوید میلر» معاون اندیشکده «ویلسون سنتر» نیز با اشاره به روابط آشفته آمریکا با ترکیه گفت: «آمریکا فاقد دوستان سنتی خواهد بود و در نقطه مقابل دشمنان سنتی ما با هم متحد میشوند.»
«جاش لاندیس» رییس «مرکز مطالعات خاورمیانه» در دانشگاه اوکلاهاما نیز در این زمینه گفت که «سوریه» آزمون دشواری برای رییس جمهور بعدی است.
شرح خبر:
اما از یازدهم سپتامبر به این سو رد گم کردن بعد تازه ای پیدا کرده است. اقدامات تروریستی متعاقب این اتفاق، از جمله بهار عربی و «انقلاب های رنگی»، سرنگون کردن یک هواپیمای مسافربری روسی در آسمان مصر، ساقط کردن یک هواپیمای مالزیایی بر فراز اوکراین، تیراندازی های خونبار پاریس در شارلی ابدو و بروکسل، نیس، مونیخ، اورلاندو در فلوریدا و سن برناردینیو در کالیفرنیا- که تنها معدودی از انبوه اقداماتی از این دست در طول سال های گذشته هستند- به دست همان کسانی انجام شده اند که ادعای مبارزه با تروریسم را دارند و در صدر همه آنها سرویس های مخفی آمریکا، انگلیس و اسرائیل و عوامل آنها در اتحادیه اروپا و ناتو قرار دارند. هدف از این قبیل اقدامات تروریستی ایجاد ترس، توجیه قدرت نمایی پلیس در برابر مردم و با هر اتفاق، سلب کردن بخشی دیگر از حقوق مدنی دمکراتیکی است که همچنان در جوامع غربی باقی مانده است.
هدف ماقبل آخر نظامی کردن مطلق جهان غرب و سرکوب اعتراضات و قیام هاست در زمانی که چشم مردم در نهایت به روی دروغ های وقیحانه ای باز شود که سال های سال است رسانه های خودفروش به زور به خورد آنها داده اند.
این فرایند خود یک گام مهم به سمت هدف غایی سلطه مطلق همه جانبه بر جهان یا هژمونی جهانی عده ای قلیل از نخبگان شرکتی و مالی است.
اما نظامی گری غرب و جنگ ها و آشوب های جاری در سراسر جهان که به مرگ میلیون ها تن می انجامد- برآورد می شود بین 12 تا 15 میلیون نفر ظرف 15 سال گذشته جان خود را از دست داده اند- برای سلطه بر قدرت های شرقی که روسیه و چین رهبری آنها را بر عهده دارند، کفایت نخواهد کرد.
آیا نخبگانی که در واشنگتن هدایت نخ ها را در دست دارند، خواهان یک جنگ اتمی هستند؟ چنین جنگی می تواند به هدف بیمارگونه آنها برای نابودی کامل جهانی که ما می شناسیم جامه عمل بپوشاند و احتمالا صدها میلیون تلفات به همراه بیاورد. فقط نگاهی به حلب بیندازید و این تصویر را در یک میلیون ضرب کنید. همچنین نگاهی به طرح سال 1974 کیسینجر برای نسل کشی از طریق کنترل مواد غذایی بیندازید.
آمریکا با تشدید جنگ سرد به مدت چهار دهه به شکلی روزافزون به نیروی نظامی متکی شده که هدف اصلی آن برخوردار شدن صنایع امنیتی از منافع اقتصادی است. تولید تسلیحات برای بهره کشی و نابود کردن سرزمین های خارجی که به بازسازی نیاز خواهند داشت، راهی ساده برای به دست آوردن منافع کلان محسوب می شو؛، تداوم یک اقتصاد متکی به خارج و یک جمعیت محلی همواره فقیرتر که با آشغال های وارداتی زنده هستند.
این اصل در مورد جمعیت اصلی آمریکا و اروپا نیز صادق است. غرب در نتیجه سکون مردم آن، در حال در غلتیدن به مغاکی ژرف است.
به این ترتیب نیاز به تسلیحات پیچیده تر و نابودی بیشتر به شکلی فزاینده افزایش می یابد، چرا که آز، طمع و قدرت حد و مرزی نمی شناسد. یک سناریوی جنگ جهانی سوم در حال تبدیل شدن به خطری قریب الوقوع است. آیا معماران نئوکان سیاست خارجی آمریکا امید دارند که با پناه بردن به پناهگاه های زیر زمینی لوکس خود از یک جهنم اتمی جان سالم به در ببرند؟
رسانه های خودفروش غربی که آمریکا را در حال جنگ در خاورمیانه و «جنگ های انسان دوستانه » در سایر نقاط جهان برای از میان برداشتن تروریسم و دیگر شقاوت هایی به تصویر می کشند که کیلاری (ترکیبی از واژه kill و hillary) نیز در آنها دست داشته، به تازگی از محور شرارت روسیه- ایران- سوریه با همکاری چین نام برده اند.
در این میان گزاره اصلی این است که آنها «آدم خوب ها» هستند و روس ها تحت اوامر پوتین، مداوما در اعمال بشردوستانه آمریکا مداخله می کنند. این درک بیمارگونه که رسانه های غربی تحت کنترل شش غول رسانه ای آنگلو- صهیونیستی مرتب به آن می پردازند و دم به دم آن را تکرار می کنند، رد گم کردنی اساسی و معتبر، به سادگی و قابل قبولی راه رفتن در یک پارک را به وجود خواهد آورد؛ راه رفتنی که در آن حدود یک میلیارد «غربی» در حال هورا کشیدن برای جنگ علیه شیطان شرقی هستند.
در حال حاضر ایالات متحده محرمانه در سطح 3 دفکان (شرایط آمادگی دفاعی) هشدار درباره یک حمله اتمی از سوی روسیه قرار دارد. جامعه آمریکا از این موضوع خبر ندارد؛ سطح 3 به این معناست که احتمال وقوع یک حمله وجود دارد، سطح 1 حکایت از حمله ای قریب الوقوع ظرف کمتر از یک ساعت دارد. این خود یک رد گم کردن است، برای ایجاد این باور که حمله اول حتما از سوی روسیه صورت می گیرد، در حالی که بازهای پنتاگون علنا لاف این را می زنند که گزینه حمله پیشگیرانه از روی میز برداشته نشده است. حتی برخی از ژنرال های عالیرتبه برای انجام آن فشار می آورند.
آماده سازی های هماهنگ شده عظیمی برای رد گم کردن در گوشه و کنار جهان در جریان است که اجازه حمله اول را از چندین جبهه علیه روسیه، سوریه و ایران و چین از سوی نیروهای مسلح آمریکا، ناتو و ارتش خود کشورهای اروپایی دنباله روی واشنگتن خواهد داد. اسرائیل نیز مترصد انجام یک حمله علیه ایران است.
سوریه: گفتگوهای صلح 20 کشور که در 15 اکتبر 2016 در لوزان سوئیس برگزار شد، بر آتش بس در حلب تمرکز داشت و همانطور که پیش بینی می شد، از رسیدن به یک نتیجه قابل قبول ناکام ماند. با این حال در یک اقدام انسان دوستانه واقعی، روسیه آتش بسی 8 ساعته را اعلام کرد که از روز 20 اکتبر آغاز می شد. مقامات این کشور گفتند: «ما این تصمیم را نه برای وقت تلف کردن، بلکه برای عملی کردن «توقف آتش انسان دوستانه» و عمدتا برای ایجاد معبری امن برای غیرنظامیان، تخلیه بیماران و مجروحان و ستیزه جویان اتخاذ کرده ایم.»
بنا به اعلام سرگئی رودسکوی افسر ارتش روسیه در یک کنفرانس خبری، این آتش بس از ساعت 8 تا 16 به وقت محلی در ناحیه حلب به اجرا درآمد. در این مدت نیروی هوایی روسیه و سربازان دولت سوریه حملات هوایی خود و آتش باران را با هر نوع تسلیحاتی متوقف کردند. آتش بسی که بعدا به 11 ساعت افزایش یافت و در «گفتگوهای صلح» در برلین در 19 اکتبر به میزبانی خانم مرکل، پوتین گفت که در صورت تعهد تمامی طرف ها به رعایت آن، ما آمادگی تمدید این آتش بس را به مدت 3 روز داریم.
اما چرا – با هدف به چالش کشیدن این آتش بس کوتاه- آمریکا و عوامل آمریکا یا جنگنده های ناتو همچنان به بمباران نیروهای زمینی سوریه در منطقه حلب از جمله بیمارستان ها و مردم غیرنظامی به منظور جرات بخشیدن به جبهه النصره و تروریست های دیگر برای ماندن در مسیر خود و کاشتن بذر فلاکت و کشتن غیرنظامیان ادامه دادند؟ روسیه به واشنگتن اطلاع داده بود که هر حمله ای به نیروهای اسد مشمول تلافی جویی خواهد شد. آیا این سناریو عمدتا اقدامی تحریک آمیز برای آغاز یک جنگ جهانی سوم نبود؟ به چالش کشیدن توافقات آتش بس و مقصر شمردن روسیه به دلیل حضور در این کشور، پیشینه ای نه چندان دور دارد؛ روز17 سپتامبر نیروی هوایی آمریکا «به اشتباه» به نیروهای زمینی اسد حمله کرد و 62 سرباز - و خدا می داند چه تعداد غیرنظامی دیگر را- به قتل رساند و همزمان همدستان آمریکا، روسیه را بابت آن سرزنش کردند.
دور از ذهن نیست که هواپیماهای جنگی آمریکا خود را به شکل هواپیماهای روسی رنگ آمیزی کنند و به نیروی هوایی خود در سوریه یا عراق حمله کنند تا با مقصر دانستن روسیه، جرقه حمله اول آمریکا را بزنند. با وجود مردم شستشوی مغزی شده غرب، این رد گم کردن را به سادگی می توان به عنوان یک عمل تهاجم آمیز روسیه به آنها قالب کرد و به این ترتیب جرقه لازم را برای دست زدن واشنگتن به«حمله اول» فراهم آورد.
انگلیس این متحد آمریکا اخیرا به خلبانان جت های جنگنده خود «اجازه» داده به هواپیماهای روسی در سوریه شلیک کنند. اگر آنها عملا به عنوان یک نیروی نیابتی از سوی آمریکا چنین کاری را انجام دهند چه؟ چنین اقدامی ممکن است تلافی جویی روسیه را علیه یک کشور عضو ناتو- که بر اساس قوانین ناتو حمله علیه کل کشورهای این اتحاد است- به دنبال داشته باشد. این کار می تواند به معنای یک جنگ تمام عیار باشد. در این صورت پایگاه های آمریکا و ناتو در اروپا از گزند دورنخواهند ماند. تاکنون 24 پایگاه در این قاره وجود دارد که از سال 1991 که غرب وعده داده بود ناتو گسترش نیابد، تعداد آنها افزایش یافته است. چنین اتفاقی اروپا را برای سومین بار ظرف 100 سال گذشته گرفتار یک سناریوی جنگی دیگر - این بار با یک امحای جمعی- خواهد کرد. چگونه ممکن است آمریکا این چیزها را نبیند و درک نکند؟
یمن: از مارس 2015 ائتلافی به رهبری عربستان سعودی که تا همین اواخر واشنگتن تسلیحات و حمایت های لجستیک و اطلاعاتی را برای آن فراهم می کرد، در حال بمباران شورشیان حوثی است. حوثی ها که برای آزادی از زیر سلطه غرب می جنگند، قصر ریاست جمهوری را در صنعا به تصرف درآوردند و عروسک دست نشانده آمریکا پرزیدنت هادی را مجبور به فرار به عربستان کردند. حوثی ها از حمایت اکثریت مردم یمن برخوردارند و دولت مشروع این کشور قلمداد می شوند. آنها همچنین حمایت های لجستیکی را از ایران دریافت می کنند. حوثی ها حدود یک چهارم از سرزمین اصلی یمن، اما بیشتر از سه چهارم جمعیت را در کنترل خود دارند. سعودی ها بزدلانه عمدتا مردم غیرنظامی، مراسم خانوادگی مثل عروسی و تشییع جنازه، تامین کنندگان خدمات بشردوستانه غذایی و دارویی و بیمارستان ها را هدف قرار داده اند و ده ها هزار تن را عمدتا زن و کودک به قتل رسانده اند. از دو هفته پیش نیروهای هوایی آمریکا و انگلیس در این جنگ شقاوت آمیز به سعودی ها ملحق شده اند.
در حالی که حوثی ها از پرزیدنت پوتین یاری خواسته اند، آمریکا از طریق سازمان ملل خواستار آتش بسی 72 ساعته شده که از نیمه شب 19 اکتبر به اجرا گذاشته شود. هدف رسمی از این پیشنهاد «کمک های انسان دوستانه» است، اما دلیل واقعی آنها فراهم آوردن فرصتی برای تجدید قوا و سازماندهی مجدد نیروهای ائتلاف مهاجمین است. قابل قبول نیست که این استاد آشوب و هرج و مرج اجازه از دست رفتن این کشور را بدهد؛ کشوری که در یک منطقه راهبردی بی نظیر واقع شده است که از طریق آن حدود 25 درصد هیدروکربن جهان صادر می شود. یک رد گم کردن جدی از سوی غرب برای ایجاد این توهم که روسیه در آن مداخله داشته، به سادگی می تواند موجب یک جنگ تمام عیار فعال شود.
اسرائیل که در حال برقرار کردن روابط دوستانه با سعودی هاست، از آل سعود خواسته است تا از دسترسی به حریم هوایی عربستان برخوردار شود که می تواند برای استفاده از یک حمله «پیشگیرانه» علیه ایران از آن استفاده کند.
اتهامات جاسوسی اینترنتی و جنگ سایبری علیه پرزیدنت پوتین- که بسیار مضحک است، اما با تبلیغات بی امان، این دروغ به خورد مردم آمریکا و بیشتر مردم اروپا داده خواهد شد. استدلال پشت این اتهامات این است که آقای پوتین می خواهد در انتخابات آمریکا به نفع دونالد ترامپ دستکاری کند و رایانه های مربوطه را برای برملا کردن رسوایی های فساد حزب دمکرات و افشای فساد و دروغ های خانم کلینتون هک کند. در حالی که روشن است که سیا قبلا جنگی سایبری را علیه پرزیدنت پوتین اعلام کرده است.
روسیه به طور بالقوه می تواند دست به اقدامات تلافی جویانه بزند و در سیستم کلیدی جنگ راهبردی آمریکا با فناوری حافظه فرکانس رادیویی دیجیتال خود اختلال ایجاد کند؛ سیستمی که در سال 2015 به طور موفقیت آمیز در سوریه در نزدیکی لاذقیه به کار گرفته شد و کلیه سیستم های ارتباطات رادار و ماهواره های آمریکا- ناتو را مختل کرد. آیا چنین تلافی جویی احتمالی در جنگ سایبری را می توان به اقدامی تهاجمی از روسیه ترجمه کرد و به این ترتیب جنگی تمام عیار با پیامدهای اتمی را توجیه کرد؟
در مورد چین نیز آیا اقدامات تحریک آمیز آمریکا بر سر جزایر اسپرتلی که تحت کنترل چین قرار دارند یا نقض حریم هوایی و زمینی چین همانطور که قبلا نیز رخ داده است، ممکن است جرقه درگیر شدن چین در یک تهاجم اتمی را بزند؟
نقاط داغ در سراسر جهان به دست آمریکا در هرج و مرج و آشوب فرو رفته اند. هر یک از این نقاط می تواند مسیر پرتاب بالقوه یک قارچ اتمی باشد. اگر این اتفاق پیش از انتخابات پیش روی آمریکا رخ دهد، اوباما می تواند برای یک دوره دیگر بر سر کار بماند. او به نسبت تمام اسلاف خود از کلیه تجربیات لازم برای ایجاد هرج و مرج و آشوب و تفرقه بینداز و حکومت کن برخوردار است. بعلاوه اینکه او خدمتکار گوش به فرمان کسانی است که سر نخ ها را در دست دارند و از چشمی که بر بالای هرم قرار دارند می نگرند، تصویری که به وضوح بر اسکناس دلار آمریکایی نقش بسته و نماد سلطه مطلق صهیونیسم-فراماسونری است. اما مهم این است که او نیز همچون هیلاری بیشتر محتمل است زمانی که اربابانش از او می خواهند، برای فشردن دکمه قرمز تعلل به خود راه ندهد.
نویسنده: پیتر کوئینگ[1]
ترجمه: محمود سبزواری
منبع: http://www.globalresearch.ca/is-washington-false-flagging-the-new-russia-iran-syria-china-axis-of-evil-into-nuclear-war/5552071
شرح خبر:
خبرگزاری فارس: وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی طی دو سخنرانی در دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه صنعتی شریف، تبارشناسی مخالفان "مرگ بر آمریکا "در ایران را مورد بررسی قرار داده است. آنچه در پی می آید، ویراسته و تجمیع شده این دو گفتار است.
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها دوباره در بعضی فضاهای دانشگاهی و رسانه ای و سیاسی کشور جریان مقابله با "مرگ بر آمریکا" فعال شده است.
اولین شرط برای مواجهه با این جریان شناخت سابقه آن است. این جریان بیش از شصت سال در این کشور سابقه دارد و از ابزارهای متنوعی چون سرکوب و کشتار، تهدید ، تبعید ،تحریم ، تحریف، تحقیر ، ترور و ... بهره برده است و تا همین امروز هم هیچ کدام از این ابزارها را کنار نگذاشته است. شاید در برخی مقاطع هم موفقیت هایی داشته است .
اولین باری که جریان مقابله با مرگ بر آمریکا خود را به رخ کشید 16 آذر 1332بود.
*****
"خیلی خوشوقتم که میبینم ملت ایران مصمم به حفظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور خود است و همچنین با عزم راسخ برای پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی در محیط نظم و قانون گوشزد مینماید اگر ملت ایران موفق شود استقلال و تمامیت کشور خود را حفظ نماید و اگر به پیشرفتهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود همچنان ادامه دهد و اگر زندگی معنوی و فرهنگی را طبق سنت باستانی خود بسط و توسعه دهد آن وقت میتوان گفت که کمک برجستهای به صلح و استقرار نظم دنیا خواهد کرد. وظیفه تربیت جوانان و آماده ساختن آنها به ایفای نقش برجسته خود در دنیا بر عهده این دانشگاه بزرگ است و سایر مدارس این کشور. اطمینان دارم که اگر موفقیت اعضای این دانشگاه و سایر اساتید این کشور را آرزو کنم عین آرزوی ملت آمریکا را در اینجا منعکس کردهام."
این بخشی از خطابه آقای ریچارد نیکسون در دانشگاه تهران است. معاون وقت رئیس جمهور آمریکا که در آذرماه 1332 در دانشگاه تهران حضور یافت و مورد استقبال اساتید و رئیس دانشگاه قرار گرفت و به ایشان دکترای افتخاری حقوق اهداء شد. و این هم بخشی از خوشامد آقای دکتر سیاسی رئیس وقت دانشگاه تهران خطاب به آقای ریچارد نیکسون:
"خانمها آقایان در میان ایالات متحده آمریکا ایالتی است که از حیث اعتدال آب و هوا و زیبائی طبیعت و وفور در میان سایر ایالات آن کشور اعتبار مخصوص دارد. این ایالت در مغرب آمریکا در کنار اقیانوس آرام قرار گرفته و نامش کالیفرنیا است. هشت سال پیش در 1945 هنگامی که من به عنوان نماینده ایران در کنفرانس ملل متحد که در سانفرانسیسکو تشکیل یافت وارد این ایالت شدم از هوای لطیف و مناظر سرسبز و خرم و ریاحین آن سرزمین به وجد آمده سرمست گردیدم. در یکی از شهرهای این ایالت پر برکت است که مهمان ارجمند و عزیز ما آقای ریچارد نیکسون در حدود چهل سال پیش پا به عرصه وجود گذاشتهاند."
این عکس آن دیدار است که آقای نیکسون را در کنار اساتید دانشگاه تهران نشان میدهد. شخصی که شانه به شانه ایشان ایستاده شخص بسیار مشهوری در تاریخ معاصر ایران است از مشروطه تا دوره پهلوی یعنی آقای سیدحسن تقیزاده پدر روشنفکری ایرانی.
****
چند ماه بعد از 28 مرداد است. کدخدا میخواهد ببیند ماموریت سرسپردگانش در ایران آیا درست انجام شده یا نه ؟ قرار است نیکسون به ایران بیاید.دانشجوها به تب و تاب میافتند. فضا متشنج میشود چند روز در دانشگاه تهران تظاهرات صورت میشود و برای اولین بار فریاد مرگ بر آمریکا در ایران طنین می اندازد. جریان مقابله با "مرگ بر آمریکا" از همان روز با سرکوب دانشجویان در دانشگاه تهران شروع میشود . سه نفر به شهادت میرسند شهید بزرگنیا، شهید قندچی، شهید شریعت رضوی و دهها نفر از جمله دکتر مصطفی چمران که آن زمان دانشجوی دانشکده فنی بوده زخمی می شوند. سه روز بعد از سرکوب دانشجویان ،آقای نیکسون وارد ایران میشود و می رود در همان دانشگاه دقیقا در همان نقطهای که این دانشجوها کشته شدهاند توسط پدر روشنفکری ایرانی و اساتید معظم دانشگاه تهران به ایشان دکترای افتخاری حقوق اهدا میشود.
وقت ضیق است وگرنه میشد مفصلا خطابههای حضرات را در استقبال از آقای نیکسون خواند. بگذارید فقط چند جمله از آقای تقیزاده را هم بخوانم. تقیزاده همان شخصی است که همه آن جمله مشهورش را که" باید از فرق سر تا ناخن پا غربی بشویم." شنیده اید.
ایشان در مجلس سنا از آقای نیکسون این گونه استقبال می کند:
"ضمنا این را هم میخواهم بگویم چون مجلس سنای ما به نسبه یک بنای جدیدی است ما هنوز عمارت مخصوص خودمان را نداریم و موقتا در این بنای کوچک به سر میبریم و ناچار شما را در اینجا پذیرایی میکنیم ولی میل دارم به یک بیت شعر از مشهورترین شاعران ایرانی متوسل شوم.
گر خانه محقر است و تاریک،
بر دیده روشنت نشانم!"
بعد از این ورود فاتحانه نیکسون به ایران و سرکوب قدرتمندانه نهضت دانشجوییِ مرگ بر آمریکا ؛ این گمان ایجاد شد که مرگ بر آمریکا دیگر از این کشور رخت بر بست و با این زهر چشمی که گرفتیم دیگر اتفاقی نخواهد افتاد.
*****
دیکتاتوری تحکیم شد تا حدود ده سال بعد خبری نبود و اینطور گمان میرفت که مرگ بر آمریکا کلا حذف شده اما در سال 42 اتفاقات دیگری رقم خورد. این بار از حوزه، فریاد اعتراض بلند شد .ده سال پیش در 1332 دانشجوها شروع کردند و این بار از حوزه علمیه به رهبری حضرت امام فریاد مرگ بر آمریکا آغاز شد.
دوباره سرکوب بزرگتری اتفاق افتاد چند هزار نفر به خاک و خون کشیده شدند .چه در تهران چه در قم چه در بعضی نقاط دیگر کشور از جمله ورامین و پیشوا که اوصافش را کمابیش شنیدهاید.
امام دستگیر شد و در قزل قلعه در زندان انفرادی محبوس شد. جالب است که بعد مدتی به ایشان اجازه میدهند که اگر خواست کتاب داشته باشد. ایشان دو تا کتاب را میگویند که برای من بیاورید در آن سلول. یک کتاب، کتاب مستدرک الوسایل است یک کتاب حدیثی است و دیگری کتاب تاریخ مشروطه است. امام در زندان شروع می کند دو مرتبه تاریخ مشروطه را مرور کردن. این را از این جهت میخواهم عرض کنم که بدانید امام یکی از دقیقترین و مسلطترین و مُشرِفترین آدمها به تاریخ معاصر ایران است. بعضی از صحنهها را که خود او در صحنه حضور دا شته ؛ امام خاطراتش را از مدرس بعضی وقتها تلویزیون پخش میکند شاید دیده باشید که میگوید که من خودم از قم بلند میشدم میرفتم تهران برای اینکه فقط مدرس را توی جلسات مجلس آن روز ببینم. امام خیلی شخصیت عظیمی داشت ولی اسم مدرس را که میآورد چشمهایش برق میزد. میگفت شما ندیدید! مدرس وقتی که وارد مجلس میشد چطوری فضا عوض میشد و .... جدا از این حضور مستقیمی که امام در بسیاری از صحنهها داشت،در تاریخ مطالعه کرده که در بخش بعدی صحبتم اشاره خواهم کرد امام چه توشهای از این تاریخدانی خودش و تاریخ شناسی خودش برگرفت برای رهبری انقلاب.
بعد از مدتی که حضرت امام در زندان بود آزاد شد ولی آزادی ایشان خیلی به طول نینجامید .در مهرماه 1343 لایحه کاپیتولاسیون در مجلس آن روز تصویب شد به این معنا که اتباع آمریکایی که روز به روز هم داشت تعدادشان در ایران افزوده میشد بر اساس قانون آمریکا در این کشور زندگی خواهند کرد نه براساس قانون ایران. کأنه اینجا قطعهای از خاک آمریکا است و اگر جنایتی مرتکب بشوند اگر جرمی مرتکب بشوند کسی حق ندارد طبق قوانین ایران و از مقامات ایرانی با آنها برخورد کند. اگر لازم به برخورد باشد باید برگردند کشورشان طبق قوانین آمریکا به جرایمشان رسیدگی بشود. *
و بعد رهبر بزرگ دینی آن دوره وقتی که مقابل این سخنرانی کرد شب ماشین رفت در خانهاش گفتند اینجا کسی حق ندارد به آمریکا توهین بکند کسی حق ندارد به آمریکا اعتراض بکند سوار ماشین کردند بردند سوار هواپیمایش کردند از کشور اخراجش کردند. چه فکر کردی؟ اینجا تیول آمریکا است. امام به خاطر مرگ بر شاه تبعید نشد به خاطر مرگ بر آمریکا تبعید شد. بعضیها میبینم این روزها توی دانشگاهها راه افتادهاند که اصلا انقلاب اسلامی ربطی به استکبارستیزی و آمریکا ستیزی نداشته! چقدر وقیحانه صریحترین و بدیهیترین واقعیات انقلاب را دارند انکار میکنند. اصلا تبعید رهبر این نهضت به چه خاطر بود؟ این جمله امام که "تمام گرفتاریهای ما از آمریکا است" مال سال 68 نیست مال سال 58 هم نیست مال سال 43 است. در همان سخنرانی مشهوری که ایشان در سیزده آبان 43 ایراد کردند. خب پس در حالی که آمریکا و آمریکاپرستها، غربیها و غربزدهها فکر میکردند که توانستهاند با آن سرکوب خشن شانزده آذر 32 شعار مرگ بر آمریکا را حذف کنند، این بار در 15 خرداد 42 و در سیزده آبان 43 دیدند که نه! نتوانستند مرگ بر آمریکا را از این ملت بگیرند. امام را تبعید کردند گفتند خیلی خب تمام شد .یک نفر دیگر مانده بود، دانشجوها را که سرکوب کردیم در حوزه هم که یک نفر بود که انداختیمش بیرون . برویم با ارباب دل بدهیم و قلوه بگیریم و مملکت را مطابق میل ایشان اداره بکنیم.
تا رسید به 1357.
البته در این دوره پانزده ساله از 42 تا 57 تلاشهای زیادی شد . امام در تبعید و شاگردانش در داخل ایران تلاش میکردند که ادبیات مبارزه را شکل بدهند و مفاهیم لازم برای قیام را و برای درانداختن طرح نو و حذف رژیم سلطنتی ایجاد کنند. بسیاری چهرهها در این ده پانزده سال شکنجه شدند تبعید شدند به زندان افتادند ولی در نهایت در 57 این زحمات جواب داد.
یک جمله بخوانم از مرحوم دکتر شریعتی یکی از کسانی که در مقطعی از این 15 سال نقش مهمی داشت در روشن نگه داشتن شعله تفکر انقلابی و دینی:
"امریکا امریکا!این بلاهت عظیم و توحّش متمدن و بدویّت مدرن و خشونت با اتیکت و غارت قانونمند و خوشبختی زشت و آزادی لش و دموکراسی احمق و ایندیویدوالیسم قالب ریزی شده و استانداردیزه و بالاخره: همان جاهلیت عرب! با شریف های قرشی! و سیاه های حبشی! و "کعبه مقدسی" که اینک "مجسمه آزادی" نام دارد و بازار عکّاظی که "وال استریت" و "بنی امیّه" و "بنی عبد مناف" و "بنی هاشم"؛ که خانواده "فورد" و خانواده "راکفلر" و "کندی" و همان "خاطره موهوم" و "فخر مجهول" به ابراهیم و اسماعیل که اینجا: "جرج واشنگتن" و "ابراهیم لینکلن" و در اینجا و آنجا و هرجا: طوایف یهود "بنی قریظه" و "بنی نظیر" و "بنی قینقاع" که "پول" و جواهر و بازار و می فروشی ها را تیول خود دارند، منتها در ابعاد میلیونها برابر آگراندیسمان شده و هر شتر جمّازه دو کوهانه، یک جمبوجت ب52 هشت موتوره بمب افکن گشته! و "دارالّندوه شیوخ"، "سازمان سیا" شده و هر "ابو لهب" ی، یک "دالس" و "کسینجر" و هر "حمّالة الحطب" و "هند جگر خواره" ای، یک پتیاره دیوی چون خانوم "روزولت" و هر "وحشی" حمزه کُشی، یک "چومبه" یا "ژنرال لونول" و "وان تیو"!
اینها جملات مرحوم دکتر شریعتی است .
در همان شرایطی که اینها فکر میکردند مرگ بر امریکا را با سرکوب 16 آذر و 15 خرداد و 13 آبان از این ملت گرفته اند کسانی بودند مجاهدانی بودند متفکرانی بودند که نگذاشتند این رویای خام آنها تحقق پیدا کند.
و انقلاب شد. انقلابی که اولین شعارش، اولین واژهای که از دهان مردم بیرون میآمد برای تبیین آرمانهای انقلاب، استقلال بود. "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی".
باز یک عده میگویند که انقلاب اصلا به دنیا به غرب به آمریکا کاری نداشت!
استقلال از کی منظور بود پس؟ استقلال از افغانستان میخواستند ملت ایران؟ استقلال از چی میخواستند؟ استقلال آزادی جمهوری اسلامی!
یک نکته مهم در بحث استقلال این است که در انقلاب ایران استقلال صرفا به معنای استقلال سیاسی نبود بلکه دقیقا به معنای استقلال تئوریک و استقلال فکری هم بود. ما که گواتمالا و بورکینافاسو و کامبوج نبودیم که بخواهیم برای استقلالخواهیمان محتاج نظریهپردازان کمونیست و مارکسیست باشیم. چون بسیاری از انقلابهای جهان در برابر آمریکا به اردوگاه شرق پناه برده بودند و از ادبیات مارکسیستی استفاده میکردند. شاهکار بزرگ امام این بود که استقلال را ابتدا در حوزه فکر معنا کرد. ادبیاتی که امام آورد دیگر ادبیات متعارف رژیم های انقلابیِ کمونیستی نبود. ادبیات امام امپریالیزم و نمیدانم پرولتر و اینها نبود. ادبیات امام استکبار بود ،طاغوت بود ، مستضعفین بود و آن کلیدواژه شاهکار امام: "شیطان بزرگ".
بعضیها فکر میکنند که تسخیرلانه جاسوسی درافتادن انقلاب اسلامی است با آمریکا.
ولی اگر درست دقت کنیم اگر دقیق بنگریم تسخیر لانه جاسوسی حتی بیش از آنکه به آمریکا ضربه زد یا لااقل در همان تراز ضربه به شوروی و و تفکر مارکسیستی و کمونیستی بود. چرا؟
چون سالها کمونیسم و مارکسیسم در جهان تبلیغ کرده بود و این را جا انداخته بود که دین افیون تودههاست. هیچ مبنای مبارزهای نمیتواند بر دین مستقر شود باید از دین فاصله گرفت تا بشود مبارزه کرد وگرنه دین دعوت میکند به سازش. دین ظلمها را به آسمان نسبت میدهد میگوید خدا اراده کرده است که شماها شهروندان درجه دو باشید شماها برده و بنده اربابها و کدخداها باشید. مارکسیست ها می گفتند مبنای روحانی ها توجیه ظلم کدخداها و توصیه به پذیرش حاکمیت آنها و زندگی زیر سایه آنهاست. می گویند خدا اینگونه خواسته است و تقدیر خویش را بپذیرید. این را جا انداخته بودند مارکسیستها و کمونیستها و بسیاری از مبارزان و آزادیخواهان و ظلم ستیزان جهان را به اشتباه افکنده بودند. اتفاقی که در 13 آبان 58 افتاد ضربهای بود همزمان به آمریکا و شوروی . به کاپیتالیزم و کمونیزم. کسانی از این دیوار بالا رفتند که نه تنها دین را افیون تودهها نمیدانستند بلکه متدینترین و آسمانی ترین آدمهای روزگار بودند.
شهید محمد ورامینی، شهید وزوایی، شهید مهدی رجببیگی و بسیاری از کسانی که نقش کلیدی داشتند در آن روز ؛ بعدها در صحنههای مختلف انقلاب اسلامی چه در دفاع مقدس چه توسط منافقین به شهادت رسیدند. نماز شب خوانها دژ آمریکا را تسخیر کردند. دعای کمیلخوانها آبروی "امپریالیزم" آمریکا را بردند و این بزرگترین خطر برای کمونیستها هم بود. تسخیر لانه جاسوسی آغاز فروپاشی امپراطوری شوروی بود که در کمتر از ده دوازده سال این اتفاق افتاد. مبداء الهام تازهای برای مبارزان جهان برای متفکران جهان پیش آمده بود. شما بخوانید گزارش آقای میشل فوکو و تاملات آقای میشل فوکو را که بزرگترین متفکر پست مدرن غرب است و نقطه شروع پست مدرنیزم در غرب است. مبهوت مانده بود آدم بسیار پیچیده و عمیقی مثل فوکو وقتی که آمد در خیابانهای تهران چند هفتهای در ایام سال 1357 مبهوت شده بود که امام چه کرده است .حس میکرد که دوران تازهای در پیش است . واین فرق میکند با انقلابهای کمونیستی و شورشهای کور .
امروز البته بعضی عَلَم برداشتهاند در مجلات مختلف تریبونهای گوناگون که آقا اصلا ما ادبیات ضد آمریکائی نداشتیم این را چپها انداختند تو دهان انقلاب ! امام که ضد آمریکائی نبود که، این را چپها گذاشتند تو دهان امام! وقاحت و رکاکت دیگر تا چه حد. چند سال پیش مقالهای یکی از حضرات روشنفکران نوشته بود من مفصلا بهش جواب دادم تحت عنوان "لیبرالیسم علّیه امپریالیسم"، تمام تلاش خودش را به کار گرفته بود که بگوید حرکت ضدامریکائی ملت ایران در انقلاب اسلامی یک تب عارضی بود!! اصالتی نداشت نسبتی با اصل انقلاب نداشت نسبتی با ماهیت انقلاب اسلامی نداشت. اینها همهاش حرفهای دکتر پیمان بوده و نمیدانم جاما بوده و یکسری آدمهای مارکسیست و مارکسیستهای مذهبی یا غیره ... .
خدا لعنت کند کسانی را که دارند حقایق به این روشنی را انکار میکنند . اگر کسی یک مرور مختصری بکند بر ادبیات شهدای ما در وصیتنامههایشان. دهها هزار نفر از بهترین جوانان این ملت جان خودشان را پای این عَلَم پای این منظومه فکری فدا کردند . در وصیتنامههایشان ببینیم صد سال که نگذشته !هزار سال که نگذشته ! هنوز که هنوز است پدر مادرهای اینها در بین ما هستند. فرزندان اینها در بین ما هستند .وصیتنامههای اینها را بخوانیم .نگاه آنها چه بود؟ آیا آنها ادبیات مارکسیستی داشتند در مبارزه با آمریکا؟! بیان کنم چند جمله از شهدا را.
"ای منافقین بیشرم که بیشتر از همه جنایتکاران به این انقلاب اسلامی ضربه زدید و خود هیچ نتیجهای نگرفتید و نمیدانید چه کسی رهبری شما را دارد و چه هدفی دارید هر کسی رسیده دستوری داده و شما اجرا کردید و جنایتی که از هیچ خائنی سر نزده و در تاریخ شما انجام دادهاید فقط بخاطر این که نوکری خود را به اربابتان آمریکا و شوروی تمام کنید." (شهید رضا احمدی).
"آمریکای خائن با کمک منافقین دارند شاخ و برگ این نهال انقلاب را میریزند ما باید نگذاریم که ابرقدرتها و واسطههای داخلی آنها به این انقلاب ضرر و زیان برسانند." (شهید محمود دایهعلی).
" ای آمریکای خونخوار که خون هم محرومان در سراسر گیتی به دست تو و یا جیرهخوارانت میریزد به یاری حق و همت امت اسلامی دیگر عمرت به پایان رسیده است و تو را در جهان که رسوائی رسواتر خواهیم کرد." شهید ناصر جام شهریاری. “از شما ملت مجاهد و قهرمان همیشه در صحنه میخواهم که در مقابل توطئهگران و منافقان و آمریکا همچون کوه و سدی استوار بایستید و با آنها مقابله کنید" (شهید مهدی اردبیلی).
و ده ها نمونه مشابهی که هست.
پس اتفاقی که در انقلاب اسلامی افتاد این بود که مبارزه جهانی با آمریکا وارد فاز جدیدی شد؛ با یک ادبیات آسمانی و ملکوتی جهت داده شد و سیزده آبان 58 خیلی اتفاق تلخ و سختی برای آمریکائیها بود.
خاطرات ژنرال هایزر را خواهش میکنم دوستان یک بار مرور کنند . یا ژنرال گاست را. انسان مو بر تنش راست میشود که اینها چه میکردند در این کشور. هایزر می گوید ارتشبد رژیم شاه را صدا کردم گفتم لوله اسلحهها را پایین بیاورید ! بکُشید مردم را. رفت به دستور من جامه عامل پوشاند دو روز بعد آمد گفت که ژنرال هایزر دستوری را که دادید اجرا کردیم ولی خب نتیجه نداد مردم بیشتر برانگیخته شدند ! آمریکائیها در این کشور اینجوری زندگی میکردند. اینجوری اُرد میدادند به ارتشبد شما دستور میدادند ملتت را بکش و او مثل یک سرباز صفر اطاعت میکرد و میآمد گزارش میداد. بلی خیلی سخت است برای آنها که در سیزده آبان 58 دانشجوها از دیوار لانه جاسوسی بروند بالا. آنها انتظار داشتند که امام هم مثل دیگران خامی کند.
همان جوری که مشروطه را یک عده با خوش خیالیهای خودشان با خامدستیهای خودشان تقدیم انگلیس کردند همانجوری که نهضت ملی نفت را با آن همه فداکاری با آن همه پیشرفتهای بزرگ یک عده با ناپختگیها و خوشبینیها و خوش خیالیهای خودشان تقدیم آمریکا کردند؛ آنها انتظار داشتند امام هم انقلاب اسلامی را دو دستی تقدیم آنها کند. آنها انتظار داشتند که هر غلطی میخواهند در لانه جاسوسی بکنند که فقط صد جلد اسناد جاسوسی اینها،آنهایی که بر جای مانده منتشر شده؛ تازه اصلیترهایشان پودر شد و سوزانده شد و به دست ما نرسید. اینها اعتراضشان این است چرا اجازه ندادید یک مقدار دیگر فرصت میدادید ما شما را سرکوب میکردیم!
امروز خیلی ما به نسبت پنج سال پیش ده سال پیش بهتر میتوانیم ماجرای سیزده آبان را و منطقش را و بر حق بودنش را درک کنیم. اگر کسی میخواهد سیزده آبان را بفهمد و ارزش و جایگاهش را درک کند نگاهی به ماجرای بیداری اسلامی و بهار عربی بیاندازد.
شما ببینید در همین سالهای اخیر در یک کشوری مثل مصر چه فرصت عظیمی پیش آمد. یک ملتی انقلاب کردند عظمت امام را و شاهکار امام را در مقایسه آن با حرکتی مثل اخوان المسلمین بفهمید. اخوان المسلمین یک حرکت ریشهدار سیاسی هفتاد هشتاد ساله در منطقه است. ملت مصر فداکاری کردند صدها نفر شهید دادند کشور را از چنگ مبارک درآوردند. رهبران آنها چه کردند؟ اولین کاری که کردند به آمریکائیها لبخند زدند. حتی حاضر نشدند سفارت اسرائیل را ببندند. آنهایی که میگویند چرا با آمریکا درگیر شدیم بیایند امروز جواب بدهند .
آمریکا اخوان المسلمین مصر را تحمل نکرد با اینکه دست دوستی به سمت آنها دراز کرد. همین آقای مُرسی یادتان هست آمد ایران با چه لحن زشتی با چه لحن بچگانهای حرف زد حتی حاضر نشد به ملاقات رهبری برود. هی سیگنال فرستاد به آمریکائیها که آقا ما با شما هستیم ما با شما هستیم با آمریکائیها در قضیه سوریه کاملا همکاری کرد. گفت من سفارت اسرائیل را در قاهره نگه میدارم ولی سفارت سوریه را در قاهره میبندم....
گفتند نه ما یک نوکر بهتر از تو داریم ! در عرض یک سال و نیم دو سال انقلاب مصر به باد رفت . دو مرتبه شرایط برگشت یک جریان ارتجاعی شروع شد. امام چه کار کرد؟ امام از روز اول مبارزه فهمیده بود که اگر ما میخواهیم در داخل اصلاحی انجام بدهیم اگر در داخل میخواهیم کشور را درست اداره کنیم لازمهاش این است که پرچم استقلال را بلند نگه داریم لازمهاش این است که در فضای جهانی با مستکبرین درگیر بشویم مگر این ملت کم هزینه داده بود در مشروطه ؟انسان گریهاش میگیرد وقتی میخواند تاریخ مشروطه را که چقدر این ملت فداکاری کرد. یک دوره چند ده سال قبل از آن امیرکبیر در این کشور ظهور کرد چطوری سرش را زیر آب کردند. ده ها سال بعد رسید به ماجرای مشروطه. کم مگر فداکاری شد در مشروطه. مشروطهای که برای شعار آزادی و عدالت شکل گرفته بود در عرض کمتر از پانزده سال رسید به سردار سپه، رسید به رضاخان دیکتاتور، به رضاخان وحشی که بخوانید تاریخ رضاخان را !
این روزها ببینید چه اراجیفی راجع به این مردک دارد ترویج میشود. آن شهید مدرسی که خاطرهاش را از حضرت امام عرض کردم ملک الشعرای بهار راجع به مدرس میگوید بعد ازحمله مغول تا امروز شخصیتی به عظمت مدرس در ایران ظهور نکرده است ! یعنی در طی صدها سال یک نفر مثل مدرس ظهور میکند. خوشبختانه دستنوشتههای شهید مدرس در خواف در زمان تبعید اخیرا پیدا شد و منتشر شد.رئیس شهربانی مشهد میرود خواف میگوید مدرس کجا است میگویند قربان طبق دستور در آن سلول زندانی است میرود آنجا میگوید نه شما خلا ف دستور عمل کردید میگویند چرا ؟میگوید سلولش نور دارد پردهها را بکشید! رضاخان وحشی با شخصیت عظیمی مثل مدرس آنجوری رفتار کرد. توی خاطراتش هست میگوید یک سال به من اجازه ندادند موهایم را کوتاه کنم شوخی میکند میگوید که مثل جدم رسول الله شدم موهایم تا سر شانههایم رسیده. مشروطه را رساندند به یک دیکتاتوری مثل رضاخان، مشروطهای که شعارش آزادیخواهی و عدالتخواهی بود.
در نهضت ملی نفت در همین مشهد بخوانید خاطرات و عکسهایش را ببینید در همین میدان شهدای امروز ما چطوری دهها هزار نفر از مردم با چه شور و شوق و اشتیاقی آمدند صنعت خودشان را ملی کردند نفت را از چنگ انگلیسیها درآوردند هنوز هستند پیرمردهایی که خاطره دارند از آن دوران در عرض کمتر از دو سال تبدیل میشود باز به دیکتاتوری پهلوی با کودتای امریکاییها و انگلیسیها. اینها انتظار داشتند انقلاب اسلامی به همان سرنوشت دچار بشود.
اینها فکر میکردند امام هم یکی است مثل بقیه، یا با دنیاخواهی یا با خوشخیالی و ناپختگی میآید و همه چیز را تحویل آنها میدهد.
سیزده آبان 58 نشان داد که باز هم نمیشود مرگ بر آمریکا را از این کشور گرفت. و همه تهدید ها و توطئه های 1332تا 58 در مقابله با "مرگ بر آمریکا" ناکام مانده است.
سالها گذشت . جنگی بر ما تحمیل شد .هشت سال جنگ .در روزهای آخر جنگ باز آمریکا خودش به صحنه آمد. آواکس دادن، سوپراتاندارد دادن، اگزوسه دادن، میراژ دادن بمب شیمیایی دادن کفایت نکرد شهر مسکونی را شهری که مردم در آن زندگی میکردند بمباران شیمیائی کردند. هم حلبچه را در آن طرف هم سردشت را در این طرف. اینها مال هزار سال پیش نیست اینها مال دویست سال پیش نیست چه خبر است در دانشگاه ما امروز که آمریکا را به قول آقا یک عده دارند بزک میکنند؟ این هیولا را. شهر مسکونی ما را آمدند بمباران شیمیائی کردند. همین طرفداران حقوق بشر همین فرانسه که امروز صدای حقوق بشر از همه جای پاریس بلند است رئیس جمهور ما را کشتند نخستوزیر ما را کشتند دهها نماینده پارلمان ما را کشتند. هفده هزار نفر از مردم این کشور را یک به یک ترور کردند و رفتند به فرانسه پناهنده شدند و امروز در بروکسل پاریس واشنگتن توی پارلمانهای غربی دارند دم از حقوق بشر میزنند همینها همین خانم مریم رجوی و بعد یک عده توی دانشگاههای ما علم برمیدارند که آمریکا طرفدار دموکراسی است ! طرفدار حقوق بشر است ! با او میشود تعامل کرد او با منافع ملی ما مشکلی ندارد او به ما حرمت میگذارد او برای ما کرامت قائل است! آنهایی که امروز دارند از این حرفها میزنند نه به دینشان که به عقلشان باید شک کرد. در آخر جنگ وارد شد هواپیمای مسافربری ما را زد .
دیدم یکسری از روشنفکران داخلی خودمان شروع کردند عَلَم برداشتهاند که نخیر اشتباه کرده بودند اصلا تعمدی در کار نبوده! آن فرمانده ناو وینسنز اشتباه کرده یک اشتباه محاسباتی بود غلط تشخیص داده بود زد هواپیما را منفجر کرد دویست سیصد تا زن و بچه را کشت.
خطا کرده بود؟!! کسی که خطای به این بزرگی میکند بهش مدال میدهند؟! کمتر از دو سال بعد از آن واقعه رئیس جمهور آمریکا آقای ویل راجرز را آورد و بهش مدال چسباند و تصریح کرد بخاطر شجاعت تو در عملیاتهای خلیج فارس! هموطنان ما را با این فجاعت میکشند و مدال به سینه میچسبانند ! و بعد میگویید چرا مرگ بر آمریکا؟
تو باید دلیل بیاوری یا ما؟ مرگ بر آمریکا یعنی درود بر استقلال، درود بر آزادی، درود بر عزت، درود بر کرامت، به آنهایی که شعارشان مرگ بر استقلال است آنهایی که شعارشان مرگ بر کرامت است مرگ بر عزت است آنهایی که شعارشان زندگی ذلیلانه است دنبال حذف مرگ بر آمریکا هستند.
رویشان نمیشود وگرنه تصریح خواهند کرد که آقا ما اگر با مرگ بر آمریکا مخالفیم به این دلیل است که با استقلال مخالفیم.
باز هم آمریکا فکر کرد که با این چنگ و دندانی که نشان داده و این جنایتی که مرتکب شده ملت ایران را خفه کرده سرکوب کرده قطعنامه 598 پذیرفته شده و بدنبالش جریاناتی در داخل کشور شروع شد . نفوذهای فکری نفوذهای فرهنگی سیاسی باز این خیال خام در ذهنشان تقویت شد که ایران دارد برمیگردد به دامن خودمان. تکنوکرات ها یا به قول مرحوم جلال آل احمد تخصصبازان قدرت گرفتند. اینجوری عنوان شد که نه ایران دیگر دست برخواهد داشت از آرمانهای خودش انقلاب خودش استقلال خودش تلاش خواهد کرد که در نظام جهانی مضمحل بشود هضم بشود باز یک گروه دیگری از دانشجوها علم مرگ بر آمریکا را بلند کردند از قندچی و بزرگنیا و شریعترضوی در سال 1332 تا رجببیگیها و قیصر امینپورها در 13 آبان 58 این علم نیافتاد و به شهریاری ها و احمدی روشن ها رسید.
بخوانم این شعر قیصر را یکی از تسخیرکنندگان لانه جاسوسی قیصر امینپور است که در خاطراتش هست بالای دیوار لانه جاسوسی میآمد و برای مردم شعر میخواند:
اینجا هرچند خانه و وطن ماست
اما بدان که قصد اقامت نکردهایم
باید نماز قصر بخوانیم
زیرا مسافریم
اینجا باید به خون خویش وضو کرد
یا با خاک خونگرفته تیمم کرد
برخیز تا نماز بخوانیم
جای نماز عشق همین جا است.
وقت نماز مرگ بر آمریکا است
پاداش این نماز کم از آن نیست.
این شعر قیصر امینپور است.
این بار شهریاریها و رضائینژادها و روشنها علم را بدست گرفتند ولی این بار دیگر خیلی فرق میکرد با 1342 و 43. به قول بعضی دوستان ، در آن دوره ما بر سر حداقلها با آمریکا و استکبار جهانی درگیر بودیم .میگفتیم شما را به خدا ما را آدم حساب کنید. آن سخنرانی پرشور امام را در سیزده آبان 43 بخوانید یا گوش کنید صدایش هست امام میگوید شما شاه ایران را ازآشپز امریکایی پستتر کردهاید آمریکاییها حق توحش از ما میگرفتند. یک روزی ما سر این جور چیزها با امریکا درگیر شدیم گلاویز شدیم که آقا ما انسانیم و روشنها و شهریاریها حد مبارزه را کجا بردند ازحداقلها بردند به حداکثرها. امروز ما با آمریکا درگیر هستیم سر رسیدن به قلهها نه دامنهها. الان ما به آنجا رسیدیم روی قلهها با آمریکا درگیریم در مرز علم با آمریکا درگیریم.
شهید شهریاری یکی از بزرگترین دانشمندان جهان است و البته نمازشبخوان است سینهزن امام حسین است . انحصار علم را میخواهند از چنگ استکبار در بیاورند انحصارشکنی تاوان دارد هزینه دارد. چند سال پیش در مجتمع تحقیقاتی فردو خدمت یکسری از این دانشمندان جوان هستهای بودم(البته الان دیگر به قول دوستان مرکز گردشگری تفریحی فردو) ، یک بحث طرح کردم تحت عنوان "درفش داد بر دوش دانش" ، به آن دوستان عرض کردم که شما در خط مقدم مبارزه با استکبار هستید نه فقط برای ایران برای کل بشریت تلاش میکنید. دارید یک چیزی را از انحصار استکبار در میآورید که حاضر است برای شکسته نشدن این انحصار آدم بکشد
خیلی جالب است توی همان دانشگاه شهید بهشتی که مزدوران آمریکا آمدند اساتید ما را روز روشن ترور کردند نه پنجاه سال پیش نه بیست سال پیش نه ده سال پیش! در همان دانشگاه یک عده الان علم برداشتهاند درود بر آمریکا!
. باز این روزها همان خوش خیالهایی که در آذر 32 فکر میکردند تمام شد همان تقیزادهها و دکتر سیاسیها که جلوی آقای نیکسون ایستادند عکس یادگاری روی خط خون شهدای دانشگاه تهران دانشجویان شهید دانشگاه تهران گرفتند و کف زدند برای ارباب آمریکاییشان همانها باز امروز خیال خام کردند که مرگ بر آمریکا را از این کشور گرفتیم. نه آقا شصت سال است بیش از شصت سال است بزرگتر از تو دارند تلاش میکنند که مرگ بر آمریکا را از کشور ما بگیرند و درود بر استقلال را از این کشور بگیرند درود برعزت و درود بر هویت را از این کشور بگیرند و نتوانستند .
فراز و فرودی که اتفاق افتاده من خواهشم از دوستان این است این تاریخ شصت ساله را بهش نگاه کنیم و نترسیم بلی روزگاری تقیزادهها آمدند روی خون دانشجویان شهید این دانشگاهها ایستادند و گفتند درود بر امریکا و گفتند ما با امریکا مشکلی نداریم ما عاشق آمریکا هستیم. امروز هم تقیزادهها راه افتادهاند جوَلانی میکنند ولی این انقلاب و این نهضت و این علم بیدی نیست که به این بادها بلرزد. بگذارید اینها جوَلان خودشان را بکنند ولی شما هم محکم بر مبانی استدلالی خودتان بایستید و در برابر جماعت کوری که آفتاب را انکار میکنند حقایق به این روشنی را انکار می کنند بایستید.
بعضیها میگویند نه این آمریکا آمریکایی که مثلا بمب اتم روی هیروشیما انداخت نیست این آمریکا امریکای ویتنام نیست چطور نیست ؟ من میخواهم بگویم این آمریکا بدتر از آن امریکا است چرا؟ بخاطر اینکه جنایاتی که امروز دارد آمریکا مرتکب میشود در دهکده به قول خودشان جهانی دارد مرتکب میشود یعنی در شرایطی آمریکا دارد از اسرائیل جنایتکار کودککش دفاع میکند که آنلاین صحنههای تکه تکه شدن کودکان فلسطینی را میلیاردها انسان دارند میبینند و همین آقای اوباما لبخند میزند به روی شیمون پرز و از او حمایت میکند و از نتانیاهو. همین یکی دو سال پیش بود صدها نفر کودک زیر پنج سال را کشتند جلوی چشم همه جهان و همین آمریکا محکم ایستاد و از اسرائیل دفاع کرد همین آقای اوباما. معلوم است که این بدتر از قبلیها است چون وقاحتش بیشتر از او است. شاید فاجعه هیروشیما مدتها طول کشید تا عکسی از آن یا فیلمی از آن پخش شد منتشر شد جهان از ابعاد واقعه مطلع شد .
من میخواهم بگویم این اوباما از آنها هم وقیحتر و جنایتکارتر و وحشیتر است عملی داریم میبینیم یمن را ببینید سوریه را ببینید این آمریکا تغییری کرده؟ بعد حالا ما با این آمریکا برویم دوست بشویم!
انشاالله خداوند توفیق بدهد تاریخمان را دیروزمان را و امروزمان را بهتر بشناسیم و به تکلیفمان در مقابل دوستان و دشمنان درست عمل کنیم.
والسلام.
تعداد صفحات : 38